محیا جونمحیا جون، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره
مامان مینامامان مینا، تا این لحظه: 33 سال و 3 ماه سن داره
بابا احمدبابا احمد، تا این لحظه: 40 سال و 16 روز سن داره

محیا هدیه ی آسمونی

مرداد 93 ؛شیرین ترین مرداد .....

سلام عزیز دلم .باید این پستو اوایل مرداد میزاشتم ولی یادم رفته بود .مرداد 93 واسم بهترین و شیرین ترین مرداد زندگی شد چون تو اون ماه دوتا اتفاق خوب افتاد.یکی اینکه تو تاریخ 6 مرداد متوجه ی جنسیت شما کوچولوی ناز شدم و دوم اینکه اولین لگدتو تو تاریخ 17 مرداد به شکمم زدی.اول خوب متوجه نشدم ولی یکمی که دقت کردم فهمیدم بعععله کوچولو داره لگد میزنه و شیطونی میکنه تو دل مامانش.اون اولین تجربه ی لگد و حرکت شما بود که من احساسش کردم.دو روز قبل عید فطر بود که یکمی درد داشتمو و حالم بد بود واسه همین دکترم واسم سونوی اورژانسی نوشت و زودترین نوبت واسه دوشنبه  6 مرداد بود وقتی دکتر کاظمی مطمئن شد که جنسیتت چیه بهم گفت بچه ی اول دختر باشه خیلی خوبه.اصل...
23 مرداد 1394

همین الان یهویی....

نازدونه ی مامان این پست عکسای چند دقیقه ی قبل .دیدم بیکارم گفتم یه پست داغ واست بزارم آخه اگه الان نزارم تو پوشه ی عکسا می مونه و یدفه کلی عکس جمع میشه که وقت نمیشه همشو واست بزارم .امروز اول غذاتو خودم بهت دادم بعد اینکه دیدم سیر شدی یکمی از سوپتو ریختم تو ظرف و دادم دستت تا حسابی با کثیف کاری حال کنی.یکمیشو با دست خوردی و بقیشم که مالیدی به لباسات ولی خیلی خوشحال شدی از این همه کثیف کاری.  بعدشم دستو صورتتو شستم و لباستو عوض کردم.بالاخره این بلوز شلوارک سفید مشکی اندازت شد .   اول کثیف کاری :         قربون اون مماخت که انگار روش یک دیگ آش ریخته :      &nb...
22 مرداد 1394

آش دندونی .....

سلام عزیز دلم .خلاصه نوبت آش دندونیت شد و روز شنبه 17 مرداد واست آش دندونی پختیم و پخشش کردیم .چند روز قبلش هم بردمت آتلیه و یک عکس با تم دندون ازت انداختم واسه ی روی ظرفای آش .خاله مطهره بیسکوییت دندون درست کرد ولی چون کاملا خشک نشد نتونستیم همراه با ظرف آش به کسی بدیم.شرمنده همه چیز با اینکه از قبل برنامه ریزی شده بود عجله ای شد و آنچنانی در نیومد .ایشالا واسه تولدت .   عکس آتلیه ی دختر دو دندونه ی من :     تاج دندونی :      لباس دندونی :     ریسه ی هپی :  از شدت خستگی دیگه نتونستم اسم قشنگتو بهش اضافه کنم شرمنده :        عروسک ...
21 مرداد 1394

استخر بادی .....

سلام عزیزم.بالاخره استخرتو باد کردم.چون دیدم خودت میتونی بدون کمک بشینی قانع شدم که بزارمت توش یکمی تو این هوای گرم آب بازی کنی و خنک شی البته بیشتر داشتی اردک بیچاره رو میخوردی.        :                         دوست دارم عسلترین بووووووس بااااای     ...
20 مرداد 1394

رویش مروارید سوم ....

  🎀💟 روییدن سومین مرواریدت مبارک دلبندم 💟🎀   💐💐💐💐💐💐💐💐💐 🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻   ناریخ رویش مروارید سوم : 17 مرداد 94      روزی که آش دندونیتو پختیم متوجه ی سومین دندونت تو فک بالا و قسمت جلو شدم  دوست دارم عشق مامانی .بوووووس باااای 😍   ...
20 مرداد 1394

نیمه ی اول از ماه هفتم .....

عزیز مامان دیگه ماه هشتمت در حال تموم شدنه و تو یه چش به هم زدن نصفش رفته و چیزی نمونده که وارد ماه نهمت  شی.روز به روز کارای جدیدی انجام میدی و صد البنه شیطونتر شدی .تنوع غذاییت بیشتر شده و یه سری چیزای جدیدو امتحان کردی .خداروشکر تا حالا با هیچ ماده ی غذایی ای مشکلی نداشتی فقط فک میکنم یکمی از مزه ی ترش بدت میاد آخه حتی اگه یه قطره آب لیموی طبیعی تو غذات بریزم قیافتو یه مدلی میکنی یا وقتی بهت ماست میدم هم اینکارو تکرار میکنی.اولین بار تو تاریخ 13 مرداد موز خوردی که تو عروسیه همکار باباجون بهت دادم البته خوب لهش کردم.سیب هم  خیلی دوست داری .یه چند وقتیه احساس میکنم میگی مام یا ماما البته وقتی داری گریه میکنی از کلمه ی اه خیلی استف...
16 مرداد 1394

فرشته ی مهربون واست آورده دندون ...

    سلام سلام صدتا سلام  من اومدم با دندونام  میخوام نشونتون بدم   صاحب مروارید شدم  یواش یواش و بیصدا  شدم جز کباب خورا                                  عزیزترینم رویش اولین و دومین مرواریدت مبارک .      عزیزم تو تاریخ 94/4/29 اولین و دومین دندون رو درآوردی که دقیقا 6 ماه و 25 روزه بودی.   دوست دارم عشقولکم بوووووووس باااااای   ...
8 مرداد 1394

هفت ماهگیت مبارک عزیزم ......

عزیز دلم امروز هفت ماهگیت تموم شده و یک ماه بزرگتر شدی .تمرکزت تو کارات بیشتر شده و خوردنی های مجازت متنوع شده .از امروز میتونی زرده ی تخم مرغ و ماست و آب میوه ی طبیعی بخوری به سوپتم عدس اضافه کردم.          :     هزار ساله شی گلم .دوست دارم بوووووووووس .بای.   ...
3 مرداد 1394

آخرین روزهای ماه هفتم .....

سلام نازگل من .الان که دارم  این پست واست مینویسم دقیقا 6 ماه و 30 روزه ای و فردا وارد ماه هشتم از زندگیت میشی.کلی پیشرفت داشتی تو این  ماه. اول و مهمتر از همه اینکه دوتا دندون پایینت در اومدن.راستش خیلی غافلگیر شدم آخه اصلا فک نمیکردم الان در بیاری البته بعضی روزا به مدت چند ثانیه گریه های شدید میکردی که احتمال میدادیم واسه دندون باشه.ی روز صبح وقتی داشتم مولتی ویتامینتو میدادم متوجه شدم.دقیقا 29 تیر بود که دوتا مرواریدتو دیدم .تو فکر درس کردن آشو و گیفت دندونی و چیزای دیگه هستم واست.سینه خیز رفتنت خیلی خوب شده و تقریبا تموم وقتایی که بیداری در حال سینه خیز رفتنی .یه موضوع جالب اینکه وقتی مردای غریبه رو میبینی که میخوان بغلت کنن ر...
2 مرداد 1394