محیا جونمحیا جون، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره
مامان مینامامان مینا، تا این لحظه: 33 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره
بابا احمدبابا احمد، تا این لحظه: 40 سال و 15 روز سن داره

محیا هدیه ی آسمونی

چهار دست و پا رفتنت مبارک .....

سلام خوشگل خانم.بالاخره بعد کلی تمرین و زمین خوردن یاد گرفتی بیش تر از یکی دو متر چهار دستو پا بری. دیروز واسه اولین بار ( 94/6/18) تو سن 8 ماه و نیمگی تونستی کاملا چهار دستو پا بری .البته از چند روز قبل میتونستی ولی زود خسته میشدی.اولین باری که دیدم میری کلی جیغ کشیدم.هنوز عکسی ازش ندارم اما به محض گرفتن واست میزارم .از پله ی آشپزخونه هم بی درد سر میای بالا و کمتر نگران افتادنتم چون خوب یاد گرفتی چیکار کنی وقتایی که پشتی میزارم که نتونی بیای گریه میکنی  .تو اینستا از پیج فارلین واست یه کتونیه خوشگل سفارش دادم که امروز رسید دستم.ای کاش دو سه سایز بزرگتر میگرفتم فک کنم تا مهر آبان بتونی بپوشیش به نظرم یکمی واست زود کوچیک شه.حیف شد  ...
19 شهريور 1394

حال و هوای دختر 8 ماه و 8 روزه ی من ......

سلام زیبای من.امروز دقیقا 8 ماهو 8 روزت شده.امروز صبح بردمت درمانگاه تا وزنتو چک کنم.دفعه ی قبل گفته بودن منحنی وزنت دوباره داره بر میگرده به حالت اول خداروشکر دیگه افت نداشتی.وزنت شد 7100 از دفعه ی قبل دویست گرم بیشتر شدی.بگم از این ماهه نهمت که حسابی داری پیشرفت میکنی عزیزم   البته همراه این پیشرفتا حسابی هم به خودت ضربه میزنی که نمیشه کاریش کرد باید بگذره دیگه.دیروز خواستی از پله ی آشپزخونه بیای بالا که وسطه کار با سر برگشتی و خوردی زمین یکمی گریه کردی و دوباره به کارت ادامه دادی .دیگه تلاشت واسه چهار دستو پا بیشتر شده سعی میکنی بیشتر چهاردستو پا بری تا سینه خیز اما همین که یه پاتو میزاری جلو تولوپی میخوری زمین   .هنوز...
11 شهريور 1394

کلی پیشرفت تو ماه نهم ......

سلام عزیزم.تو این چند روزی که از شروع ماه نهمت گذشته کلی کارای جدید انجام دادی.اول اینکه همون یدونه پله ی آشپزخونه رو تقریبا میتونی فتح کنی (94/6/6)البته چون میترسم سر و صورتتو زخمی کنی زود میگیرمت تا یه وقت کار به اونجاها نکشه.تا حالا خیالم راحت بود تو آشپزخونه نمیای من راحت میتونم تو آشپزخونه کارامو بکنم ولی ازین به بعد باید تموم کارامو ایستاده رو اپن انجام بدم.  امروز (94/6/7) با مامانی سکینه رفتیم مغازه ی عمو مصطفی واسه خرید وقتی از مغازه اومدیم بیرون مامانی رفت سمت ماشین بابا احمد و با دست بای بای کرد شما هم دست و پا شکسته این کارو تکرار کردی  و من کلی ذوق کردم و بال درآوردم .بعدشم مامانی رو رسوندیم خونش منم پیاده شدم تا شما ...
8 شهريور 1394

هدیه های دندونی .....

سلام عشقم.تو پست آش دندونیت هیچ عکسی از هدیه های دندونیت نذاشتم واسه همین این پستو مختص هدیه های دندونیت گذاشتم.   این تلفن و چرخ خیاطی از طرف مامانی سکینه :      البته این کادوی روز دخترت بود از طرف مامانی سکینه :     عروسک خوشکلو خاله مطهره واست خریده :      تاپ و شلوار کادوی خاله فیروزه :      زن عمو مینا هم وجه نقد دادن تا به سلیقه ی خودم واست خرید کنم منم این پاپوشو خریدم :     مامانی پروین هم پول نقد دادن منم باهاش این گازو واست خریدم و بقیشم رفت تو قلکت :      عمه سوده هم این تاپ و جغجغه ...
4 شهريور 1394

هشت ماهگیت مبارک .....

  🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉     فرشته ی زیبای من هشت ماهگیت مبارک 🎂🎁     تو بهترین و زیباترین هدیه ی آسمونی  دوست دارم یه دنیا  بوووووس باااااای    ...
3 شهريور 1394

چهارمین مسافرت .....

سلام عروسک قشنگم .چهارشنبه (  94/5/28  ) با مامانی سکینه و دایی رضاو بابا واسه یه کاری رفتیم کرمانشاه و دو روز اونجا بودیم و مشغول کارمون شدیم و  دیگه نتونستیم جاهای دیدنیشو بریم و بعد تو راه برگشت  رفتیم همدان خونه ی یکی از دوستامون.دو روزم اونجا بودیم .همدان جاهای تفریحی زیاد داشت و ماهم وقت کم آوردیم واسه دیدنشون و فقط تونستیم سه جاشو بریم.اول رفتیم لالجین که صنایع دستی سفالی دارن و کلی کارای دستی خوشکل اونجا پیدا میشد.از اونجا واست عینک خریدم مخصوص آتلیه که الان واست بزرگه .یکمی هم خرید سفالی کردیم.فردا صبحش  رفتیم غار علیصدر که واقعا واسم ترسناک بود ولی به اصرار بقیه رفتم . هوای داخل غار فوق العاده سرد بود منم ن...
2 شهريور 1394

بهترینم،زیباترینم،دخترم روزت مبارک .....

  و خداوند دختر را آفرید تا گل ها بی نام نمانند   🌻 روزت مبارک ای زیباترین گل خلقت 🌻         💕💕💕💕💕💕  💐 شکوفه ی بهارم روزت مبارک 💐 💝💝💝💝💝💝     💟💟💟💟💟💟💟💟💟   روی پیشونی فرشته ها نوشته هر کی دختر داره جاش وسط بهشته  از آسمون میباره در و طلا و گوهر ، زر وسیم و نقره وقتی میخنده دختر  دوست دارم دخترکم  بووووووس بااااااای    ...
24 مرداد 1394